ورود به دنیای ذهن و خلاقیت
ورود به دنیای ذهن و خلاقیت، واقعا نگاهی به اوجگاه هنرنمایی خدا، در موجودی به نام انسانه. خدا حکیم در خلقت آدم، هنرهایی رقم زده که بعضی وقتا به وسیله پزشکان و بعضی وقتا به وسیله جستجوگران روان و هنرمندان، کشف و عرضه و مورد اشاره و بررسی قرار گرفته.
دنیای ذهن از این بحثهاست؛ قابل رؤیت نیس؛ ولی قابل توضیح، بررسی و شناساییه و دنیای علم و کاروان اندیشه بشری، بعد از ایجاد رشتههای زیاد و جور واجور، بهش دست یازیده که یکی از این عوالم و علمهای جدید، دنیای روانشناسیه. تلاش شده تا در این مقاله، به این بحث پرداخته شه.
هوش و قدرت ذهنی از هوش کلامی شروع میشه و تا هوش طبیعی گسترش مییابد.
فردی به نام گاردنر (۱۶۸۳ تا ۲۰۰۲م.) تحقیقات بزرگی روی هوش انجام داد و بقیه هم روی نظریه اون کار کردهان.
اون معتقد به وجود هشت نوع هوشه که در زیر با این هشت هوش و حتی مشاغلی که این هوشها در اونا نقطه قوته (نه قطعیت و حتمیت) آشنا میشیم.
- هوش و مهارتهای کلامی
این هوش و قدرت ذهنی، شامل توانایی تفکر کلامی و استفاده از زبون واسه بیان منظورهاست؛
یعنی آدمایی که بتونن از کلام، در وسعت بزرگی، جهت توضیح مقاصد و استدلالات خود استفاده کنه. کلام، تراوشات ذهنی رو به اصوات تبدیل میکنه و خیلی از متکلمان هم قشنگ میگویند؛ هم قشنگ مینویسند و هم قشنگ بررسی می کنن.
از صدرالدین شیرازی (فیلسوف متأخر اسلامی) سؤال شد که فرق پیامبران و فیلسوفان چیه؟
اون جواب داد «پیامبر اون کسیه که با کشتی وحی، آدمها رو از یک طرف اقیانوس ناآرام زندگی و زندگی، به طرف دیگه میبرد و فیلسوف و دانشمند تلاش داره تا به دلیل نیرو و قدرت ذهنی و فکری خود مردم رو تنها از یک طرف ساحل به طرف دیگه ساحل برسونه».۱
افراد نمونه اول در مشاغل مختلفی مثل: مؤلفان، روزنامهنگاران، سخنوران، مبلغان دینی، سخنرانان پرانرژی و حتی مدرسان و استادان موفق در رابطه کلامی وجود دارن.
بعضی وقتا حتی در بین کم سوادان دور و بر ما آدمایی یافت میشن که قدرت کلامی فوق العادهای دارن.
- هوش و مهارت ریاضی
این جور افراد، دارای قدرت و توانایی انجام عملیات ریاضیان. این مهارت به استدلال و درک روابط عددی و منطق اعداد، اشکال، فضای هندسی و ریاضی ذهنی منتهی می شه.
دقت، سرعت، درکهای فراشناختی و استدلال هندسی و ریاضی در این افراد بسیار بالاست.
مشاغل مورد توجه و یا مناسب این افراد، عبارتند از: مهندسی، حسابداری، دانشمندی و نظریهپردازی.
- هوش و مهارت فضایی
آدمایی که دارای مهارت فضاییان، کسائی هستن که توانایی تفکر سه بعدی رو دارن. به خاطر این خوب در تحصیل موقعیت یا شرایط فیزیکی و فضایی، پشت ترکیبها رو میبینن. مشاغلی مورد توجه یا مناسب این افراد، عبارتند از: معماری، نقاشی، ملوانی و….
- هوش و مهارت بدنی – جنبشی
این افراد دارای روحیه جنبشی و نبود سکون و جنب و جوش زیاد و دستکاری اشیا و وسیله و محیط فیزیکی دور و بر خود میباشن و اصطلاحاً با وسیله و وسایل فیزیکی دور و بر مأنوس میباشن و دارای مهارت جسمیان.
مشاغل مورد علاقه و مناسب این افراد عبارتند از: جراحی، صنعت گری، هنرهای قشنگ و تئاترهای پرتحرک و ورزش.
- هوش موسیقیایی
این دسته از افراد نسبت به اصوات و صداها و زیر و بم بودن آهنگها حساس هستن. ریتم و تن صداها رو میشناسند و دقت فوق العادهای در تشخیص صداهای مخلوط دارن.
مشاغل و حرفههای گرایشی یا مورد علاقه این افراد، عبارتند از: آهنگ سازی، موسیقی، نکتهسنجی و نقادی.
- هوش و مهارت بین فردی
این رشته از افراد، توانایی بالایی در درک بقیه، تیپشناسی، قرائت ذهن از حالات و سکنات افراد و ایجاد رابطه و رفت و امد مثبت و مؤثر با بقیه رو دارن و حتی در زندگی خصوصی و زناشویی موفق ظاهر میشن و در تربیت عاطفی فرزندان هم موفق میباشن.
مشاغل گرایشی یا مورد علاقه این افراد، عبارتند از: معلمی، روانشناسی، روانکاوی، بهداشت روانی، مشاوره و….
- هوش و مهارت درون فردی
این مهارت در افرادیه که توانایی فهم خود رو دارن؛ یعنی اهل غور و تفحّص در خود هستن و بیشتر جستوجو گر درون خویشند.
مشاغل مورد علاقه و یا پیشنهاد شده به این افراد، عبارتند از: الهیات، روانشناسی و آدمشناسی.
- هوش و مهارت طبیعی
توانایی مشاهده الگوهای طبیعت، فهم نظامهای طبیعی و مصنوعی ساخته آدم و غور در طبیعت بیجون و جوندار، ویژگیهای این جور افراده.
مشاغل و علایق این جور افراد، عبارتند از: کشاورزی، گیاهشناسی، بوشناسی، نقاشی چشماندازه ها و هر نوع کار مربوط به طبیعت.
نباید از یاد ببرم که خیلی از ادما از همه هوشهای هشت گانه و قدرت ذهنی بهره دارن؛ اما بعضی وقتا بعضی افراد در بعضی هوشها قویتر و در بعضی ضعیفترن و نباید از یاد ببرم که بیشتر افراد ترکیبی از این هوشهای چندگانهان.
نکته دیگه این که داشتن استعداد و هوش یا قدرت ذهنی در این نوع خاص، باعث تمایل به کارای مشابه، موازی یا جانشین هم میشه.
خیلی از آدمایی که به معماری تمایل داشتهان و دارای هوش فضاییان، بعضی وقتا به هنر و خصوصاً سینما و فیلم سازی کشیده میشن که این تفکری چند بعدیه و دقیقاً با مهارت و هوش فضایی هماهنگی داره. در جامعه ما هم این افراد زیادند. شهید آوینی، داود میرباقری و… نمونههایی از این افرادند.
مهارتهای طبیعی، آخرین اضافات گاردنر به نظریه هوشهای متعدده. گری لارسون، کاریکاتوریست مشهور، مهارتهای طبیعی بینظیری داره. لارسون در زمان کودکیاش علاقه به علم و طبیعت داشت؛ ولی به جای اون که به دنبال این رشته برود، علاقهاش رو در کاریکاتورهایش بروز داد و باحال این که دلیل مهارتهای طبیعی لارسون اینه که زیست شناسا نام بعضی از گونههای جانوری رو از کاریکاتورهای اون گرفتهان.
نکته مهم اینه که گر چه اون فعالیت جایگزینی رو انتخاب کرد، اما ذوق تخصصی اون باعث خلق آثار میشد که تمایل به هوش اون داشت و استفاده کنندگان از آثارش هم بیانگر این موضوع میباشن.
گاردنر باور داره که آرامش، مطالعه آثار مهم و منطقی، فلسفی، ادبی، رو به رشد و دوری از آثار تخریب کننده و کاهش لذتها، ظهور و بروز این قدرت ذهنی، استعدادها و هوشها رو دو برابر میکنه.
هم اینکه طی تحقیقات گاردنر آسیب مغزی، به این هوشها آسیب میرساند. هر کدوم از این هوشها، لازمه وجود مهارتهای شناختی خاصی هستن و هر یک در آدمهای سرآمد و عقب ماندگان ذهنی یا مبتلایان به گوشهگیری، برجسته میشن.
اخیراً در آموزشهای مدرسهای و دانشگاهی به نظریه گاردنر توجه شده و برنامه آموزشی و آزمایش طرح طیف مهارتها و توانمندیهای ذهنی با این ایده شروع میشه که هر علمآموزی در یک یا چند بخش، توانمندی بالایی داره.
آدمها هوش عمومی و قدرت ذهنی متفاوتی دارن؟
چارلز اسپیرمن به فکر بود که آدمها دارای هوش عمومی۲ و هوشهای اختصاصی۳ میباشن؛ اما نظریه هوشهای هشتگانه گاردنر این مسئله رو عمیقتر مطرح ساخت و کلا اختلاف نظر در مورد وجود یا نبود وجود بعضی جنبههای هوش عمومی هست و اختلاف نظر در مورد وجود هوشهای اختصاصی هم ادامه داره.
یکی از ویژگیهای کلی تعدد یا عمیق بودن هوش و قدرت ذهنی افراد، ظهور خلاقیت۴ه.
خلاق بودن چیه؟ خلاقیت، نوین، متفاوت و حتی غیرمعمول فکر کردن و رسیدن به راههای نامتعارفه.
نباید از یاد ببرم که هوش و خلاقیت، یکی نیستن؛ از این جهت، بسیاری آدمهای باهوش بعضی وقتا چیزایی تولید یا عرضه میکنن که حتماً نوین نیستن. هم اینکه بعضی وقتا آدمهای بسیار خلاق به حرف جمع گوش نمیکنن؛ ولی آدمهای بسیار باهوش، بیشتر دنبال خشنود کردن جمع هستن.
آدمهای خلاق، بیشتر متفکران واگرا هستن. در تفکر واگرا، فرد واسه یک سؤال، جوابهای زیادی تولید میکنه. اگه بخوایم قضیه هوش و خلاقیت رو بیشتر باز کنیم، باید بگیم که خلاقیت زاییده هوشه و این قانون حاصل میشه که بیشتر خلاقها باهوشند؛ ولی بیشتر باهوشها خلاق نمیباشن.
«میتوان گفت که شرط خلاقیت، هوشه و یا یکی از نشونههای خلاقیت، هوش بالاست».
به زبون سادهتر، ردپا و نشونه وجود هوش، ظهور خلاقیته.
به خاطر این، بعضی وقتا هوش بالا هست، ولی خلاقیت ظاهر نمیشه و بعضی وقتا با ظهور خلاقیت، میتوان هوش بالا رو نتیجه گرفت.
مراحل خلاقیت ذهنی
صاحبنظران، خلاقیت رو بیشترً یک مراحل پنج مرحلهای میدانند :
- آمادگی؛ وقتی غرق مسئله یا موضوع مورد علاقهتون میشید و کنجکاوی شما تحریک میشه، خیلی راحت از کنار مسئله رد نمیشید.
- پرورش؛ ایدههایی به ذهنتون خطور میکنه و در این مرحله، بعضی وقتا بین امور، رابطهای نامعمولی پیدا میکنین.
- بینش؛ این همون مرحله «آها» است؛ لحظهای که فرد به رابطه مراحل پی میبرد و مسئله حل میشه؛ یعنی تموم قطعات پازل کنار هم چیده میشه.
- آزمایش؛ حالا باید تصمیم بگیرین که کدوم یکی از ایدههاتون باارزشه و ارزش دنبال کردن رو داره.
- گسترش؛ این، آخرین مرحله خلاقیت و بیشترً طولانیترین و سختترین مرحله اینه؛ یعنی باید بشه اونو گسترش داد.
ادیسون (مخترع مشهور) میگوید:
خلاقیت یک درصد فکر بکره و ۹۹ درصد زحمت؛ یعنی خلاقیت بعضی وقتا تا یک درصد کافیه؛ ولی واسه رسیدن به مرحله آزمایش، گسترش، گسترش و گسترش، ۹۹ درصد زحمت لازمه.
میهالی، یکی از متخصصین معروف میگوید: پنج مرحله ساختار ذهنی و مهندسی ذهن در مسئله خلاقیت، خوب مطرح شده، اما همیشه آدمهای خلاق، این مراحل رو با همین ترتیب طی نمیکنن.
به طور مثال، بعضی وقتا یک شکل یا آخر یک محصول رو فرد خلاق تو ذهن میبیند و حالا به پرورش ایدههاش میپردازه.
در معماران خلاق، این ایده جاریه.
خصوصیات متفکران خلاق
متفکران خلاق چه ویژگیهایی دارن؟ «پرکینز»۶ چار ویژگی واسه این افراد خلاقه :
الف) تفکر انعطافپذیر و شیطنتآمیز
متفکران خلاق، انعطافپذیرند و با مسائل بازی میکنن. نکتهای که اختلاف برانگیزه، اینه که خلاقیت هر چند سخت و سخته، ولی اگه اونو آسون بگیریم، آسون میشه و به تعبیری، شوخی، چرخهای خلاقیت رو روان میکنه؛ البته منظور از شوخی در این جا، انعطاف روحی و تخیله.
ب) انگیزه داخلی
آدمهای خلاق، معمولاً از ساختن، لذت میبرند و به نمره، پول و حتی راضی کردن بقیه خیلی اهمیت نمیدهند؛ بلکه همیشه به دنبال خلق این هشتند. پس، آدمهای خلاق، بیشتر انگیزه داخلی دارن و نه انگیزه بیرونی.
ج) خطر پذیری و خطر
خطرپذیری یا بیمبالاتی و بیتوجهی و قهرمونبازی متفاوته.
آدمهای خلاق، درصدی از خطر و خطر رو قبول میکنن و از این جهت اشتباه هم میکنن؛ البته این، نشونه مهارت کم اونا نیس؛ بلکه نشون میبده که ایدههای بیشتری دارن و امکانات بیشتری رو در نظر میگیرند. بعضی از ایدههای اونا جواب میبده و یه سریای دیگه با شکست روبرو میشه.
پبلو پیکاسو، نقاش اسپانیایی قرن ۱۲، بیشتر از بیست هزار نقاشی کشید؛ ولی تموم اونا شاهکار نشدند. متفکران خلاق، با نبود موفقیتهای خود کنار میآیند و از شکست عبرت میگیرند.
د) آزمایش عینی کار۷
بر خلاف این تصور قالبی که آدمهای خلاق، خود محور و ذهن گرا هستن، بیشتر متفکران خلاق تلاش میکنن از کارشون آزمایش عینی داشته باشن. اونا واسه قضاوتهای فوق ملاکهایی دارن و به قضاوت آدمهای قابل اعتماد و محترم بها میدهند و اینطوری، میفهمن که با تفکر خلاقانه بیشتر میتوان کارشون رو بهتر کرد یا نه.
سه پیشنهاد واسه آدمهای خلاق
- خود رو دست کم نگیرید و بر محور مهندسی ذهن خلاق خود تأمل بیشتری کنین.
- برنامه و زمانبندی داشته باشین؛ عمر کوتاهه و فرصتها کم و شما ممتاز.
۳٫همه آدمها رگههایی از خلاقیت دارن و یقیناً شمام در بعضی زمینههای مورد اشاره این مقاله، خلاقانه ظاهر شده یا خلاقیتی بروز دادهاید. اگه میخواهید به ابعاد خلاقیت و مهندسی ذهن خود باخبر شید، این نوشتهها رو دوباره بخونین.
نتیجه
طی چهل منزل به بحث مهندسی ذهن و بحث خلاقیت پرداختیم و تلاش کردیم این مبحث رو با الگوها، روشها، به زندگی خلاقانه گره بزنیم.
مخاطب ما جوونه و جوون یعنی جهان؛ جهانی از توان.
از شما جوون خلاق و جویای نام، انتظار میرود که روی مطالب تأمل داشته باشین. شاید از بین مطالب همین چهل منزل، به نکات ظریفی از خلاقیت خود برسین. قبلاً هم در این مجموعه مقالات که چند ساله شده، گفتهام که «لذت کشف خود رو تجربه کنین». شاید شما آدم خوش فکر، خلاق و مستعدی باشین؛ ولی درنیافتهاید و به لذت کشف توانای ناتموم خود نرسیدهاید.
تجربه کنین که به امتحانش میارزه.ورود به دنیای ذهن و خلاقیت، واقعا نگاهی به اوجگاه هنرنمایی خدا، در موجودی به نام انسانه. خدا حکیم در خلقت آدم، هنرهایی رقم زده که بعضی وقتا به وسیله پزشکان و بعضی وقتا به وسیله جستجو گران روان و هنرمندان، کشف و عرضه و مورد اشاره و بررسی قرار گرفته .دنیای ذهن از این بحث هاست؛ قابل روءیت نیس؛ ولی قابل توضیح، بررسی و شناساییه و دنیای علم و کاروان اندیشه بشری، بعد از ایجاد رشته های زیاد و جور واجور، بهش دست یازیده که یکی از این عوالم و علمای جدید، دنیای روان شناسیه. تلاش شده تا در این مقاله، به این بحث پرداخته شه.
1
واژه هایی مثل معماری، مهندسی، ساختن، برآوردن، بنیان، ساخت، پیشرفت و رشد، نشون از حرکت، رشد و تغییر مثبت هستن و اون بعضی وقتا که از طبیعت و جزئیات زمینی بالاتر بریم، به معماری و مهندسی ذهن و روان می رسیم.
دکتر طوسی1 می گه: «هر انسانی معمار ذهن خویشه؛ مصالح هست؛ همت و حرکت فرد، عامل مهندسی و بارآوری ذهنه».
2
هندسه ذهنی افراد با هم متفاوته؛ بعضی شکلی سهل و ساده دارن و به خاطر این، از آرایه های قوی و لایه های زیاد ذهنی بی بهره ان و بعضی فیلترها و پیچیدگیای زیادی تو ذهن دارن. به خاطر این، ذهنی بررسی گر و قوی دارن. روان شناسا، دوستی و رابطه با افراد دارای ذهن هندسی، فعال، بررسی گر و البته امیدوار و رو به رشد رو پیشنهاد می کنن.
3
هویت اجتماعی خیلی از آدما در مورد بقیه و تأثیرپذیری از ذهنای پیرامونی شکل میگیره. روان شناسی به نام «تاجفل» می نویسه: «وقتی آدما در گروه قرار می گیرن، دست به همانندسازی میزنن و از این رابطه، اثرات ذهنی قبول می کنن و اگه با اذهان پویا و مثبت در رابطه باشن، صاحب خودانگاره مثبت می شن».
4
یکی از راهکارهای مهمی که محققان در شناخت افراد دارای ذهن عالی نشون میدن، شناخت دو چیزه که ما هم واسه این که این افراد رو بشناسیم، لازمه که این دو ویژگی رو خوب بشناسیم؛ روان شناسا، این دو ویژگی افراد دارای ذهنی عالی رو «قدرت تفکر» و «قدرت حل مسئله» می دونن.2
5
از طرفی نباید از یاد ببرم که دو استوانه یا دو ستون اصلی سلامت فکر، بُعد نظر، قدرت بررسی و از پایهً مهندسی ذهن رو این دو تشکیل میدن که این روزا به این دو قدرت و توان، «هوش» می گن.
6
نکته دیگری که در مهندسی ذهن مطرحه، اینه که یک فرد با ذهنی ساده یا کم تجربه، در ارتباطات همیشگی با ذهنای خلاق، اصطلاحاً موتورهای خاموشش روشن می شن.3
7
یک نکته باحال دیگه این که ما واسه شناخت و فراشناخت خود، میتونیم دست به بررسی خود بزنیم و رابطه ای رو کشف کنیم که نشون میده هوش یا قدرت ذهنی، در چه وضعیت کیفی در ما هست. در بعضی تحقیقات، به رابطه بین هوش و سرعت پردازش اطلاعات هم اشاره شده. محور اصلی این تحقیقات هم زمان عکس العمل بوده. «ورنون» در سال 2000م. طبق این تحقیقات، نتیجه میگیره که سرعت پردازش اطلاعات، یکی از جنبه های مهم هوشه.
8
نباید از یاد ببرم که هوش یک توانایی عمومیه که خود به چند توانایی تقسیم می شن. بر این پایه، نباید در قضاوت خود نسبت به خودمون یا بقیه دچار اشتباه شیم. بعضی جنبها در بعضی افراد متفاوت تر، قوی تر یا ضعیف ترن.
9
نظریه هوش هشت گانه گاردنر
فرض کنین یک نفر مهارتای موسیقیایی بالایی داره؛ ولی در ریاضی یا زبون انگلیسی کارکرد خوبی نداره؛ لودویک فون بتهوون، آهنگ ساز مشهور، اینجور آدمی بود. بتهوون از دید قدرت ذهنی و هوش، آدمی کم هوش یا دارای ذهنی سطحی بوده؟ هیچوقت! بلکه اون در بعضی موارد، با هوش تر و در بعضی موارد، کم استعدادتر یا شاید بی استعداد باشه؛ ولی علاقه، حضور کم رنگی داشته باشه.
10
این نکته مهمیه که بعضی وقتا فرد در موارد زیاد و مختلفی، دارای استعدادهای پنهون، دست نخورده، زنده، ولی ثابت و غیرمتحول و کلا استعدادهای ایستا و متوقف باشه و ظهور نیافتن اونا، دلیل نبود اونا یا فضای خالی اونا نیس؛ بلکه به دلیل نبود توجه به اونا یا به حرکت در نیاوردن اوناس.
به راستی به چه دلیل بعضی استعدادهای پنهانما به حرکت درنمی آیند؟
11
شاید یکی از دلایل مهم توقف استعدادهای پنهون، تعدد مشغله ها یا توجه بیشتر از حد به بعضی جنبها و پر کردن اوقات و داشتن علایق و مشغولیتا در ظرف زمونه؛ چون زمان، فرصت محدودیه که در فعالیتای جور واجور پخش و تقسیم می شه.
12
یکی از دلایل دیگه، نبود وجود یک محرک یا عامل تمایل ساز ذهنی، محیطی، داخلی، اجتماعی، فرهنگی، پیشرفتی و تشویق گر یا حتی کاشف این حالت یا استعداد در وجود ماست.
13
آدمای خوش شانس، از جهت قدرت ذهنی و تکنولوژی فکر یا بارآوری هوش و استعدادهای خود، سه دسته ان؛
1. آدمای خود کاشف: آدمایی که لذت کشف خود رو از روش تأمل در خود، مطالعه خود و یادداشت عادتا و روحیات خود بررسی می کنن و حتی با تحقیقات منابع مهم، به ارجمندیای خود پی می برن و متوجه می شن که یادگیری شون سریعه؛ قدرت بررسی دارن؛ خوب مسائل رو می فهمن و سرعت استدلال دارن یا برعکس.
14
2. آدمای کشف شونده: این نوع آدما شاید دارای استعدادها و توانمندیای زیادی هم باشن؛ اما خود متوجه نمی شن یا این که خود رو مثل خیلی از افراد دیگه (عادی) تلقی می کنن؛ اما در یک شرایط خاص یا کنترل شده، به وسیله بقیه کشف می شن. بیشتر استعدادهای هنری، دانشگاهی، علمی، تخصصی، جسمی، مهارتی، ذهنی، خلاقیتا و سینمایی، این جور کشف می شن.
15
3. کشف محیطی: آدمایی که بعضی محیطا اونا رو کشف می کنن؛ یعنی این که بعضی محیطا آبستن شرایطیه که اگه فرد در اون محیط قرار گیرد، هم واسه خودش و هم در پیش بقیه شناخته می شه.
فرق کشف محیطی با دو کشف قبلی اینه که در دو مورد قبل، فرد شناخت شخصی (خودشناسی) جداگونه انجام میده و در دیگری، فرد به وسیله فرد پیرامونی شناخته می شه؛ اما در کشف محیطی، با شرایط یا فرصتایی که در اختیار فرد گذاشته می شه، جدا از اینکه بقیه، خود اون متوجه این ظهور، خلاقیت یا قدرت ذهنی و هوشی و استعداد خود می شه.
16
گر چه نباید از یاد ببرم که دور و بر ما و در خود ما استعدادهای بسته بندی شده و بی حرکت زیادی بایگانیه و کسی یا حتی خود ما این کمد حجیم و سنگین تواناییا رو به علل جور واجور باز و بهش توجه نکرده و چه بسا اونا رو نابود کرده.
فرصت تأمل در خود،
قرار گرفتن در فرصتای محیطی
و اجازه به افراد بافرهنگ، جهت نقد و بررسی ما، یا نصایح رو راست،
سه راه حل مهم ظهور استعدادها و قدرت ذهنی و فکری و توانایی هاست.