گرانیهای اخیر بویژه در سه حوزه مسکن، سکه و خودرو، سببساز نگرانیهایی در جامعه ایران شده است.
رخدادی عجیب که اگرچه عوامل زیادی برای آن برشمرده میشود اما دارای یک اینهمانی عجیب با گرانیهای دولت دوم رئیسجمهور سابق یعنی محمود احمدینژاد نیز هست که در ادامه به آنها اشاره میشود:
1_ فرایند هر دو گرانی بصورت ناگهانی و تنها ظرف چند روز رخ داده و جالب آنکه هر دو در دولت دوم رؤسای جمهور سابق و فعلی روی میدهند.
2_ در هر دو مقوله با اینکه دولت نقش اصلی سیاستگذاری را بر عهده داشته و دارد اما حاضر به پذیرش مسئولیت نیست و مدام انگشت اتهام را به سمت دیگران و امثال «جمشید بسما…ها» دراز میکند.
3_ اثر اصلی گرانی در حوزههایی رخ میدهد که حساسیت عمومی نسبت به آنها زیاد است. چرا گرانیهای یکشبه دولت رئیسجمهور احمدینژاد و دولت رئیسجمهور روحانی، اثر اصلی خود را فقط در حوزههایی مثل ارز، سکه، خودرو و مسکن رخ میدهند؟ و چرا در هر دو، قبل از هرچیز نرخ ارز است که گران میشود؟! (جالب است که دولت نشان داده، میتواند جلوی گرانی مقولاتی مثل نرخ سوخت یا نان یا سایر موارد اساسی را به راحتی بگیرد)
4_ اصلیترین وجه مشترک هر دو گرانی رخ داده در دولت دوم احمدینژاد و روحانی آنست که این گرانیها پس از شکست پروژههای سیاسی هر دو رئیسجمهور درباره تأکید بر تأثیر زیاد تحریمها، زیادهخواهی سیاسی و ضرورت مذاکره با آمریکا (در دوره احمدینژاد) و پیرامون برجام(در دوره روحانی) است.
*قابل تأمل آنکه علیرغم بروز این مشکلات و حساسیت عمومی اما وضعیت عمومی اقتصاد ایران دچار بحران نیست و فیالمثل اقتصاد ایران هماکنون نه تنها در جایگاه هجدهم جهان قرار دارد بلکه شاخص ضریب جینی ایران نیز در جایگاهی بهتر از چین و آمریکا قرار دارد و میزان تأثیر تحریمها بر اقتصاد ایران نیز هیچگاه بیش از 30 درصد نبوده است.
ولی شباهات این هر دو گرانی در دولت فعلی و دولت سابق و تأکیدات و رفتارهایی که برای اثبات بحرانی بودن اقتصاد کشور صورت میگیرد. هرگز نمیتواند اتفاقی باشد…
تدقیق و تأمل در شباهتهای مطرح شده و توجه به مقوله «فتنه اقتصادی» میتواند به پاسخهایی کلیدی درباره علت این شباهتها منتج شود.
***
چرا از ستاد برجام صدای «مرگ بر آمریکا» شنیده میشود؟
انتحار کرباسچی و دوستان برای نجات دولت و اصلاحطلبان
برخی اصلاحطلبان داخلی و اپوزیسیون خارج از کشور روز جمعه (25 خرداد) در نامهای مشترک به مسئولان عالی نظام، سخن از مذاکره مستقیم با آمریکا به میان آوردند.
از میان اصلاحطلبان شهیر داخلی که پای این «تسلیمنامه» را امضا کردهاند، میتوان به غلامحسین کرباسچی، جلال جلالیزاده، احمد منتظری، عیسی سحرخیز و محمدصادق جوادیحصار اشاره کرد.[1]
نامه این افراد اما واکنشهای وسیعی را در میان اصلاحطلبان و دولتیها پدید آورده است.
«علی صوفی»، فعال چپ و از وزرای دولت اصلاحات طی اظهاراتی از این گفته است که معنای نگارش این نامه در شرایطی که آمریکا روز به روز بر تحریمهای خود علیه ایران میافزاید، تسلیم شدن و بالا بردن دستها در برابر آمریکا است.[2]
«محمدباقر نوبخت»، سخنگوی دولت رئیسجمهور روحانی هم در واکنش به این نامه گفته است: عقل سیاسی هم در این زمینه کامل نیست که چنین توصیهای میکنند. باید بایستیم مقاومت کنیم.
«محمدرضا تابش»، نماینده اصلاحطلب مجلس نیز با اشاره به این نامه تأکید کرده است که محتوای آن «سادهانگاری» است.[3]
«عباس عبدی»، از تئوریسینهای اصلاحطلب، نفر بعدیست که در این باره با تأکید بر بسته شدن راه گفتوگو میان ایران و آمریکا از این گفته است که نگاه اصلاحطلبان با این نامه همسو نیست![4]
*درباره این نامه عجیب و غریب باید دانست که اصلاحطلبان در زمینه نوشتن تسلیمنامه ید طولایی دارند و نظیر این رفتار در ماجرای نامه موسوم به «نامه 2003» نیز مسبوق به سابقه است.[5]
با این حال اما نکاتی وجود دارد که نشان میدهد میتوان اهداف دیگری را هم در پشت پرده این نامه عجیب و غریب متصور بود.
از جمله آن نکات اینکه نویسندگان و امضاکنندگان این نامه حتما میدانستهاند که این نامه در شرایط فعلی یک محتوای غیر معقول است و هیچ پذیرشی در داخل ایران نخواهد داشت.
مسئله دیگر آنست که امضاکنندگان این نامه اگرچه برخی از آنها در زمره اصلاحطلبان داخلی بودهاند اما هیچیک نقش راهبری یا محوری در جبهه اصلاحات نداشتند و در کلام سیاسی همگی آنها «مهرههای سوخته» هستند.
مهمترین نکته این نامه نیز آنست که مردم و محافل مختلف ایران، ادبیات و محتوای این نامه را طی 5 سال گذشته بارها و بارها به کرّات شنیدهاند و تنها فرق این نامه با محتوای پمپاژ شده از سوی دولت و اصلاحطلبان طی 5 سال گذشته، نشستن نام «ترامپ» به جای نام «اوباما» است.
اما این دانههای تسبیح با یک نخ به یکدیگر متصل میشوند و آن اینکه تمام اصلاحطلبانی که طی روزهای گذشته با این نامه به مخالفت برخاسته و حتی آقایان عبدی و نوبخت و صوفی و غیره… تماما جزو اصلیترین حامیان «برجام روحانی» بودهاند اما امروز خود رو منتقد گفتوگو با آمریکا و مخالف تسلیمنامه کرباسچی و یارانش نشان میدهند.
سه فرض مطرح شده و گزینه رابط میان آنها، این گمان و ظن را تقویت میکند که تسلیمنامه فعلی میتواند کلید پروژه طراحی شده در ستاد مشترک برجام باشد برای اینکه «برجامیان» را از فضای انسداد سیاسی خارج کند.
خاصّه اینکه نه تنها با خروج آمریکا از برجام و شکست عملی این پروژه، بخش زیادی از افکار عمومی علیه دولت و اصلاحطلبان شکل گرفته بلکه نهادهای کلان نظام نیز بواسطه دستگیر شدن جاسوس در تیم مذاکرهکننده، تقبیح فعالیتهای موشکی کشور توسط کسانی از دولت و اصلاحطلبان و جوابهای سربالای برخی مقامات جاضر در مذاکرات پیرامون شبهات مربوط به فرجام برجام؛ نسبت به ستاد مشترک برجام دچار حساسیت شدهاند.
تمام این مسائل میتواند ثابت کند برجامیان نیاز داشتهاند که از فضای انسدادی اشاره شده خارج شوند و چه چیزی بهتر از این که با فدا شدن چند مهره سوخته، خود را منتقد جریان خواهان مذاکره با آمریکا جلوه دهند؟!
قضیه جالبتر هم میشود وقتی که بدانیم ستاد برجام طی ماههای گذشته مشغول القای این خط بوده است که برجام نه تصمیم روحانی که تصمیم رهبری نظام بوده است.
و اکنون با انتقاد برجامیان از محتوای یک نامه که فقط در حد یک نام با تمام مواضع 5 سال گذشته آنها توفیر دارد! قرار است مشخص نباشد که اساساً چه کسانی در کشور پیگیر برجام بودند و چه کسانی آنرا به نظام اسلامی و مردم تحمیل کردند؟
بر مبنای این تئوری، اینکه کرباسچی چطور حاضر شده در مقطع فعلی نقش کامیکازی را برای ستاد مشترک دولت و اصلاحطلبان بازی کند بر ما پوشیده است و برای پاسخ به آن باید منتظر زمان بود.
*کامیکازیها خلبانان ژاپنی بودند که در خلال جنگ جهانی دوم، برای اهداف ارتش ژاپن عملیات انتحاری انجام میدادند.
***
تئوریسین اصلاحطلب میگوید: مردم دست به شورش میزنند
«محمدرضا تاجیک»، فعال اصلاحطلب و رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری در دولت اصلاحات به تازگی در مصاحبه با روزنامه اعتماد ضمن اشاره به وضعیت کنونی جامعه ایران از نظر خود گفته است:
«قبلا گفته ام که حادثه ای در جامعه ما اتفاق می افتد که شاید فراتر از آن چیزی است که امثال مارکس مطرح می کردند. از دیدگاه مارکس اگر شرایط عینی فراهم باشد، پرولتاریا باید دست به شورش بزند. پرولتاریا تحت استثمار است و جز زنجیرهایی در دست، چیزی برای از دست دادن ندارد و طبیعتا باید سر به شورش بردارد. اما بعد از چندی متوجه شدند که با وجود فراهم بودن شرایط عینی پرولتاریا دست به شورش نمی زند و تامل در اندیشه امثال مارکس و انگلس آنها را به این نتیجه رساند که فراهم بودن شرایط عینی کفایت نمی کند و شرایط ذهنی نیز لازم است. بعدها حتی به این نتیجه رسیدند که گاه صرفا شرایط ذهنی می تواند موجب شورش باشد. شرایط عینی نمی تواند اما شرایط ذهنی می تواند که یک بورژوا یا خرده بورژوا را نیز به شورش درآورد.»
او میافزاید:
وقتی انسان ها در عالم ذهن خود همه چیز را سیاه میبینند و ناامید یا ناآرام هستند و احساس محرومیت دارند، احساس بیقدرتی، بیگانگی و بی معنایی و محجوری سیاسی دارند. وقتی این احساسها با هم جمع می شود شرایط ذهنی را در انسان ها ایجاد می کند و مانع از دیدن زیبایی ها می شود. حتی اگر زیبایی، کارآمدی و تدبیرهای شایسته ای وجود دارد، آنها را ندیده و همه چیز را سیاه و منفی می بینند. این همان چیزی است که ایران امروز ما به شکلی تجربه می کند.[6]
*تاجیک، پیش از این و در اشاره به اغتشاشات دیماه 96 نیز اینطور گفته بود که «در آینده باید منتظر خیزشهای رادیکالتر، وسیعتر و بنافکنتر و شالودهشکنتر از آن چیزی باشیم که امروز تجربه کردیم. این نهال بر زمینی روییده است؛ این نهال در این زمین، امکان روییدن و تناورشدن داشته است. این زمین با مختصات خود سرجای خود است. اما مشکل این زمین چیست؟ این زمین، از یک جهت، آفتزده است. به قول روزنامهنویس «صور اسرافیل»، این زمین دچار انواع بیماریها و آفتها است… هیچ دلیل منطقی، عقلی و تاریخیای وجود ندارد که ما فرض کنیم که به پایان ناآرامیهایی از این دست رسیدیم.»[7]
شاید برای مخاطبان و نهادهای رصدگر کشور جالب باشد که اصلاحطلبان در این زمینه حتی نوید اغتشاشات میلیونی را هم دادهاند و مثلاً این علیرضا علویتبار بود که چندی قبل طی سخنانی در یک مرکز دولتی گفته بود: «یادتان باشد ما در همین تهران تظاهرات سهمیلیونی مسالمتآمیز هم داشتهایم؛ یعنی میشود نیروی اجتماعی بزرگتری نیز فراهم کرد، بدون آنکه به خشونت منتهی شود»[8]
سعید حجاریان نیز در اشاره به اغتشاشات دیماه 96 نیز تأکیدی دارد مبنی بر اینکه این اغتشاشات مثل موجی که به ساحل میخورد و هر بار قویتر باز میگردد؛ تکرار خواهند شد.
البته صحبتهای تاجیک حاوی یک عقلانیت است و آن اینکه «واقعیت» با فضای ذهنی کسانی که دچار «اعتراض ظالمانه» شدهاند تفاوت دارد.
برخی محافل تحلیلی معتقدند که همین تفاوت را ستاد جریان سیاسی خاص و امثال تاجیک و علویتبار و حجاریان و دیگران با سیاهنمایی در ذهن کسانی از مردم ایجاد کردهاند.
و گرنه اوضاع اقتصادی ایران هماکنون مثل سایر کشورهای جهان اگرچه مشکلاتی ناشی از سوء مدیریت دارد اما بحران ندارد.
به سخن دیگر اینکه به گواه نهادهای بین المللی، اقتصاد ایران هماکنون در جایگاه هجدهم جهان قرار دارد، ضریب جینی ایران در رتبهای بهتر از چین و حتی آمریکا قرار دارد، نرخ بیکاری ایران طی 7 سال گذشته کاهش یافته و نرخ 12 درصد فعلی هم به گواه دهها هزار شغل بلامتقاضی در کشور یک نرخ بحرانی نیست.
اما ستاد جریان سیاسی خاص با سیاهنمایی در مقابل این واقعیتها، فضای کشور را چیزی شبیه به یک اقتصاد جنگزده نشان میدهد تا بتواند اذهان مردم را درگیر اعتراض ظالمانه و «شورش پرولتری» را ایجاد کند. و بدینسان پرونده ناتمام فتنه سال 88، شاید تمام شود..
فصلالخطاب برای بهارستان، ارز۴۲۰۰ برای واردات ممنوع، یوزهای غرورانگیز، باز هم وعده تغییر کابینه، روسیه ـ عربستان ضد توافق اوپک، غیب شدن تندیسها این بار در کرج، نمایش اعدام با طناب دار در خانه وحشت خیابان انقلاب، چهرههای جوان در راه ورود به پاستور، کاهش اندک قیمت خودرو و مرثیهای بر حجم بی سابقه نقدینگی از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک» روزنامه امروز پنجشنبه ۳۱ خردادماه در حالی آخرین روز بهار امسال را سپری کردند که اصلیترین عناوین صفحات اولشان، مربوط به بازی خوب روز گذشته تیم ملی مقابل اسپانیا و بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع نمایندگان مجلس شورای اسلامی است. ممنوعیت ارز ۴۲۰۰ تومانی برای واردات کالاهای غیر ضروری و ترامپ و اوپک از دیگر موضوعاتی است که در صفحات نخست تعدادی از روزنامهها مورد توجه سردبیران قرار گرفته است.
روزنامه ایران که به خاطر بازی شب گذشته چاپ دوم خود را نیز منتشر کرده است، در صفحه نخست تصویری از مسابقه ایران و اسپانیا را چاپ کرد و در کنار جمله ایرانیان با نمایش تحسین برانگیز تیم ملی احساس افتخار کردند عنوان قهرمانانه جنگیدند را تیتر یک کرد.
روزنامه کیهان عنوان هیچ ضرورتی ندارد به معاهداتی بپیوندیم که از اهداف آنها آگاه نیستیم را از بین بیانات رهبر انقلاب در دیدار نمایندگان مجلس برجسته کرد. این روزنامه یادداشت روز امروزش با عنوان مرد موشکی و قمار سیاسی ترامپ! را به قلم محمدحسین محترم منتشر کرده است.
روزنامه اعتماد تصویری از زنگنه، وزیر نفت کشورمان را در نیم صفحه نخست خود گنجانده و واکنش شدید او به تبانی روسیه و عربستان را با عنوان اوپک زیر سایه سیاست منعکس کرده است. سرمقاله امروز این روزنامه نیز مرتبط با همین موضوع و با عنوان ایران و توطئه های نفتی توسط سید مهدی حسینی نوشته شده است.
روزنامه ابتکار با توضیح اینکه سفیر اسبق ایران در مقر اروپایی سازمان ملل، علت خروج آمریکا از شورای حقوق بشر را تشریح و عنوان کاغذ پارههای آمریکایی را تیتر یک صفحه نخست امروز خود انتخاب کرده است. این روزنامه همچنین بخشی از صفحه نخست خود را به گزارشی با عنوان تلخی آب دریا در کام خوزستانیها که به خبر رایگان شدن آب مصرفی آبادان و خرمشهر مربوط است، اختصاص داده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و گزارشهای منتشر شده در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
ایران و توطئههای نفتی
سید مهدی حسینی در سرمقاله امروز روزنامه اعتماد با عنوان ایران و توطئههای نفتی نوشت: اهمیت سیاسی این دوره از نشست اوپک با توجه به خروج امریکا از برجام، اتحاد روسیه و عربستان و اعمال محدودیتهای جدید بینالمللی برای ایران بیش از پیش افزایش یافته و این نشست را به یکی از سیاسیترین گردهماییهای اوپک تبدیل کرده است. در این میان اتحاد عربستان و روسیه بسیار عجیب به نظر میرسد گویی که سعودیها پاداش پکیج قرارداد ٣٠ میلیارد دلاری همکاریهای اقتصادی خود با روسیه را دریافت کردهاند. اینکه عربستان در جبهه مقابل ایران قرار گیرد کاملا طبیعی بوده و از دایره منطق روابط بینالملل در شرایط فعلی خارج نیست، اما همکاسه شدن روسها با سعودیها قدری قابل تأمل است.
ایران و توطئههای نفتی/قضیه ویلای لواسان چیست؟ /بازنده سربلند بودیم/چشم انداز کنونی بازار مسکن تا ۱۳۹۸
آنها در منطقه شریک استراتژیک ایران هستند و بدیهی است که در وضعیت کنونی که امریکا از برجام خارج شده است نیز باید همکاری استراتژیک خود را در قالب اقتصاد به ویژه نقشآفرینی همسو با ایران در بازار نفت، نشان دهند.
اما روسها منافع ملی خود را به منافع استراتژیکشان با ایران ترجیح دادهاند و در این مقطع حساس پشت سر سیاست سعودیها ظهر شدهاند. درسی که ما از اتحاد این دو کشور میتوانیم بگیریم این است که روابط بینالملل در سایه بدهبستانها و مذاکرات هدفمند برقرا شده و بهتر است ما نیز در یارگیریهای سیاسی خود به این موضوع توجه داشته باشیم تا بدین شکل غافلگیر نشویم.
در اینکه ایران قادر است هر گونه توافق بر سر افزایش تولید نفت در اوپک را وتو کند شکی نیست، چون اعضای اوپک در این زمینه باید به اجماع برسند و هر کشور که با تصمیم اکثریت مخالفت کند میتواند این اجماع را غیرعملی کند. سوال اینجاست که آیا با توجه به اعلام آمادگی عربستان و روسیه برای افزایش تولید نفت یا به عبارت بهتر پر کردن جای خالی ایران در بازار، آنان در بلندمدت نیز قادرند نقش ایران را در بازارهای جهانی کمرنگ کنند؟
معتقدم که پس از نشست اوپک این احتمال وجود دارد که برخی اعضا اجماع را رعایت نکرده و به گونهای دیگر نفت مازاد را به بازارهای جهانی عرضه کنند. تاکنون عربستان به امضای خود در اوپک پایبند بوده، اما با توجه به شرایط سیاسی پیش آمده این احتمال وجود دارد تا از عراق و روسیه به عنوان حربه استفاده کرده و به کمک آنان نفت بیشتری را در بازار عرضه کنند.
در کوتاهمدت عربستان و امریکا با تکیه بر ذخایر استراتژیک و تجاریشان قادرند کمبود نفت موجود را جبران کرده و به ایران فشار بیاورند به صورتی که امریکا از ذخایر استراتژیک خود استفاد کرده و آن را روانه بازار کند، اما عربستان مدعی شود که او توانسته با افزایش تولید به نظم بازار کمک کند. این ترفند عمری شش ماهه بیشتر نخواهد داشت و در بلندمدت بازار با کمبود نفت مواجه خواهد شد.
در این میان چگونگی حضور ما در بازارهای جهانی یا نوع بازیمان میتواند اثر هر گونه تحریم یا محدودیتهای بینالمللی را کمرنگ کند. مهمترین اقدام این است که ما به سمت افزایش ظرفیت تولید پیش برویم و میزان تولید نفتمان را افزایش دهیم. اینکه شما یک میلیون بشکه در روز تولید میکنید یا چهار میلیون بشکه، تاثیر زیادی در قدرت چانهزنیتان خواهد داشت.
اگر عربستان امروز توانسته به یک بازیگر بزرگ در اوپک تبدیل شود به این خاطر است که در سالهای گذشته افزایش ظرفیت داده و اینک قادر است تا سقف ١٠ میلیون بشکه نفت در روز را به تولید برساند. از این رو لازم است تا سیاستگذاران نفتی ما از همین امروز به فکر افزایش ظرفیت خود باشند و با انعقاد قراردادهای گسترده میزان تولید نفتمان را افزایش دهند.
اینکه ما در قالب قراردادهای جدید نفتی اصرار میکردیم تا میتوانیم باید از فضای برجام استفاده کنیم و قرارداد ببندیم به این خاطر بود تا بر اساس منافع ملیمان حرکت کنیم و قادر باشیم دست بازتری در مذاکرات نفتی داشته باشیم. کسانی که آن روزها این قراردادها را زیر سوال بردند و با فشارهای سیاسی و طومارنویسیهای خود اجازه ندادند وزارت نفت در بستن قراردادها موفق باشد امروز باید پاسخگوی اقدامات اشتباه خود باشند. به هرحال نشست فعلی اوپک به قدری سیاسی شده که این امکان را به وجود خواهد آورد تا برخی اعضای آن به تعهد خود پایبند نباشند و در ادامه بخواهند در جهت افزایش تولید نفت و کاهش قیمت آن نقشآفرینی کنند.
قضیه ویلای لواسان چیست؟
شهروند در خبری درباره موضوعی که چند روز است در رسانهها و فضای مجازی مورد توجه قرار گرفته نوشت: ماجرا از نامه یک تشکل دانشجویی اصولگرا شروع شد؛ تشکلی موسوم به جنبش عدالتخواه دانشجویی که خبر داده سرلشکر حسن فیروزآبادی، رئیس پیشین ستاد مشترک نیروهای مسلح ایران، از دستورهای رهبری برای پس دادن ویلای ۱۰هزار متری در لواسان که ساکن آن است، خودداری کرده است. نامه از دادستان تهران خواسته تا سرلشکر فیروزآبادی را «ملزم» به تخلیه کند و هشدار داده در غیر این صورت حق اقدام انقلابی را برای اجبار فرد نامبرده به تخلیه ویلای لواسان برای خود محفوظ میداند.
این ملک در مالکیت ستاد اجرایی فرمان امام اعلام و گفته شده این ستاد حکم تخلیه آن را از قوه قضائیه گرفته، اما ماموران پلیس حکم را اجرا نکردهاند. هرچند دیروز رئیس پلیس تهران این موضوع را تکذیب کرده و گفته بود که هیچ حکمی در این زمینه به دست پلیس نرسیده است.
اما این اخبار درحالی منتشر شد که علاوه بر اظهارنظر چهرههای سیاسی، بازتاب وسیعی در میان کاربران ایرانی شبکههای اجتماعی داشت. علیرضا زاکانی، از چهرههای اصولگرا یکی از کسانی بود که به این موضوع واکنش نشان داد و در توییتر خود نوشت: «برای آقای فیروزآبادی متاسفم، تاسف بیشتری نیز بر مماشات قوه قضائیه، ستاد اجرایی فرمان امام و نیروی انتظامی در عدم برخورد قاطع با اجحاف بیتالمال و بر زمین ماندن دستور رهبری در احقاق حق مردم دارم.»
بعد از دو روز از انتشار این خبرها رئیس سابق ستاد کل نیروهای مسلح بالاخره واکنش نشان داد و گفت: اینجانب از هیچ مرجعی حکمی ولایی، قانونی یا قضائی برای تخلیه دریافت نکردم. این محل ٢٢سال بهعنوان دفتر فوقسری رئیس ستاد کل استفاده میشد. او در توضیحاتی نوشت که «بدینوسیله سند تحویل محلی در لواسان ابتدای جاده کُند را که به دستور مقام معظم رهبری به اینجانب تحویل شده است، برای اطلاع ملت شریف ایران منتشر میکنم. محل تحویلی یک ساختمان مخروبه با حدود ۴ اتاق معمولی و بدون هرگونه امکانات زیر سقف شیروانی مربوط به حدود ٧٠ تا ١٠٠سال پیش است. ضمنا اینجانب از هیچ مرجعی حکمی ولایی، قانونی یا قضائی برای تخلیه دریافت نکردهام.»
بازنده سربلند بودیم
بهمن فروتن کارشناس فوتبال در سرمقاله امروز آرمان بازی روز گذشته تیم ملی را موضوغ قرار داد و نوشت: دیشب یک بازی خیلی خوب دیدیم. بازی که اسپانیا در حد و اندازههای خودش نبود و ایران بالاتر از اندازههای خودش بازی کرد. ایران نشان داد که اگر از قالب تاکتیکی کیروش بیرون بیاید میتواند تیم خطرناکی باشد، ولی متاسفانه ۸۰ دقیقه دفاع کردن روح و روان هر تیمی را آزار میدهد. اسپانیا بازی مورد قبولی ارائه نداد، ولی ایران با گلی که زد و با چند موقعیتی که داشت، میتواند به عنوان تیم خوب جام جهانی اگر حتی به دور بعد هم نرود، خودش را معرفی کند. مطمئنا ما رتبه بهتری از دور قبل داریم.
ایران و توطئههای نفتی/قضیه ویلای لواسان چیست؟ /بازنده سربلند بودیم/چشم انداز کنونی بازار مسکن تا ۱۳۹۸
تیم ملی ایران واقعا در جنگندگی سنگ تمام گذاشت. درست است که تحت فشار تیمی مثل اسپانیا، بازیکنان نمیتوانند ۴ تا پاس هم به همدیگر بدهد، ولی آنها نشان دادند اگر میتوانند دفاع کنند، همینطوری هم میتوانند حمله کنند. واقعا حملههایی که داشتیم، ضدحمله نبود بلکه ما به اسپانیا حمله کردیم و آن گل را هم به همین صورت زدیم. به هرحال ما توانستیم یک گل به اسپانیا بزنیم. ولی واقعا نمیتوان گفت که گل اسپانیا روی هنرنمایی کاستا بود. به هر حال یک بازی باشکوهی بود و ما یک بازنده سربلند بودیم اگر کیروش کمی تفکراتش را تغییر دهد و از نظر فنی روی هجوم و حمله تیم ملی ایران به دروازه حریف کار بیشتری کند. او که فرصت دارد و هر موقع خواسته تیم ملی را برده و میبرد، وقت بگذارد و در جایی که ضعف داریم، کار کند. دیدیم که اسپانیا به ما گل نزند بلکه رامین رضائیان تحت فشار شوتی زد که به پای کاستا خورد و گل شد. پس ما واقعا خوب دفاع کردیم که حتی یک موقعیت هم به اسپانیا نرسید. همان اسپانیایی که سه گل به پرتغال زد. به هر حال با این بازیای که کردیم، شاید بتوانیم در مقابل پرتغال پیروز شویم، ولی پرتغال کریستیانو رونالدو را دارد، گلزنی که اسپانیا نداشت. کاستا، رونالدو نیست. ایران دفاع خیلی جمع و فشردهای در محوطه جریمه دارد و کریستیانو رونالدو به فضا احتیاج دارد که ما این فضا را به او نمیدهیم. باید ضدحمله بزنیم شاید بتوانیم یک گل بزنیم و از گروهمان صعود کنیم. به هرحال بچهها قابل تشویقاند، واقعا سنگ تمام گذاشتند و میتوان گفت که خوب بازی کردند و امیدوارم که در بازی بعدی در مقابل پرتغال بتوانند به موفقیت دست پیدا کنند.
چشم انداز کنونی بازار مسکن تا ۱۳۹۸
مجتبی توانگر طی یادداشتی که روزنامه رسالت در شماره امروزش چاپ کرده نوشت: آقای عباس آخوندی وزیر محترم راه و شهرسازی دلیل اصلی افزایش قیمت مسکن را سیاسی ذکر کرد. نگارنده تلاش دارد گزارههای دیگری که احتمالا موجب آشفتگی و بی سروسامانی بازار مسکن شده است را مروری اجمالی نماید که در ذیل به برخی از آنها اشاره میشود باشد که مورد تأمل وزیر محترم قرار گیرد؛
۱- درست است که افزایش قیمت دلار موجب افزایش قیمت کالاهای وارداتی خواهد شد، اما بایستی توجه کرد: اولا بالای ۹۰ درصد مصالح مورد نیاز صنعت ساختمان تولید داخل است ثانیا در مواردی هم که نیاز به کالای وارداتی است هنوز قیمت ارز به آن مرحله واردات نرسیده و احتمالا افزایش قیمت ارز از آبان ماه، ظهور و بروز خود را نشان خواهد داد.
ایران و توطئههای نفتی/قضیه ویلای لواسان چیست؟ /بازنده سربلند بودیم/چشم انداز کنونی بازار مسکن تا ۱۳۹۸
لیکن آنچه از اثر قیمت ارز بر بازار مسکن میتوان مورد تأمل قرار داد اثر روانی آن است. فروشندگان تصور میکنند با افزایش قیمت ارز و سکه، بایستی کالایی که آنها در اختیار دارند را افزایش دهند.
۲- توقف مسکن مهر و متوقف نگه داشتن بسیاری از پیمانکاران این حوزه موجب شد تا عملا تولیدکنندگان کثیری از عرضه مسکن خارج شوند و عملا «طرف عرضه» با چالش جدی مواجه شود. این موضوع مهمی است که در برخی کشورهای اروپایی زمینهای اطراف شهرها که در اختیار دولت هاست در قالب سیاستهای اجتماعی برای ساخت و تعادل در بازار مسکن در اختیار فعالین این عرصه قرار میگیرد.
۳- دولت هیچ عزمی برای اجرای طرح مالیات در عرضه سوداگری مسکن ندارد. سالهاست که مالیات از خانههای خالی و زمینهایی که چندین بار معامله میشوند مصوب شده، اما دولت محترم هیچ عزمی برای اجرای آن نمیبیند. این طرح بهعنوان یکی از راههای مبارزه با احتکار مسکن و کاهش قیمت آن مصوب شده که بر اساس آن، از خانههایی که بیش از یک سال خالی مانده باشد، مالیات بیشتری اخذ میشود. اگر مصوبات مالیاتی در عرصه زمین و مسکن اجرا میشد تقاضای بالای سفته بازی و سوداگری به سمت ظرفیتهای مولد و اشتغالزای کشور هدایت میشد این در حالی است که افزایش قیمت زمین و مسکن هیچ مابه ازای اشتغال برای جوانان نداشته و نخواهد داشت.
۴- اجزای دولت مانند سایر بخشهای آن، کمترین هماهنگی و هم افزایی جهت حل مشکل مسکن ندارند. در حال حاضر وزارت راه و شهرسازی و شهرداری (کاملا همسو با وزارتخانه) متولی امر واگذاری زمین و عوارض ساخت هستند، اما کاملا ترمز دستی را کشیده کاری از پیش نمیبرند. وزارت امور اقتصاد و دارایی وظیفه تنظیم بازار مسکن با ابزارهای مالی، بانک مرکزی و شبکه گسترده بانکی وظیفه توانمندسازی مالی خانوارها، سازمان برنامه و بودجه متولی تامین اعتبارات دولتی و یارانههای تسهیلاتی است و.. با این همه هیچ برنامهای برای هماهنگی این اجزا از دولت گزارش نمیشود ضمن اینکه بخشهایی از آن کلا کار در این حوزه را تعطیل کرده اند.
۵- دولت آقای روحانی رکورد چاپ اسکناس بدون پشتوانه، رشد پایه پولی و رشد نقدینگی (که از دلایل اصلی تورم محسوب میشود) را در تمام دولتهای
پس از انقلاب شکست. در عین حال کاهش غیرمنطقی و دفعی نرخ سود بانکی موجب خروج سرمایههای عمومی از شبکه بانکی به سمت بازار سکه، ارز، زمین و مسکن شد. متاسفانه دولت دوازدهم، عزمی برای توقف این سونامی نامبارک ندارد.
و…
با توجه به آنچه گفته شد چشم انداز کنونی بازار مسکن در خوشبینانهترین حالت به گونهای خواهد بود که حداقل تا اواسط سال ۱۳۹۸، مسکن با شیبی ملایم ادامه خواهد یافت هر چند سرعت افزایش آن مانند ماههای جاری نخواهد بود و روند آن کاهشی است.
دولت محترم هم بایستی به خوبی دریافته باشد وعدههایی که در طول سالهای گذشته در مقام شعار بیان کرده است شکاف قابل توجهی با آنچه مردم لمس میکنند دارد و بستری خواهد بود برای گسترش فضای ناامیدی. امید است جبران شود.
نمایش ضدایرانی مضحک نتانیاهو این بار در کنفرانس امنیت سایبری، واکنش نوری مالکی به حمله به حشد شعبی در سوریه، هشدار روسیه درباره آمادهسازی سناریوی جدید شیمیایی علیه سوریه، مذاکرات کاری یکصد شرکت اروپایی با طرف های ایرانی در آینده نزدیک و تلاش ارتش سوریه برای آزادسازی مناطق جنوب، از جمله مهم ترین خبرها و رویدادهای خاورمیانه در 24 ساعت گذشته بوده اند. در این میان، باید به دیدار العبادی و علاوی درباره تشکیل دولت نیز اشاره کرد.
به گزارش «تابناک»؛ دفتر العبادی، نخست وزیر عراق طی بیانیه ای اعلام کرد، وی در چارچوب مذاکرات احزاب سیاسی پیروز شده در انتخابات پارلمانی با “ایاد علاوی” معاون رئیس جمهور عراق دیدار کرد.
بر اساس بیانیه دفتر العبادی دو طرف در این دیدار درباره توافق در زمینه برنامه های دولت آتی و حمایت از روند دموکراسی تأکید کردند.
نمایش ضدایرانی مضحک نتانیاهو این بار در کنفرانس امنیت سایبری/هشدار روسیه درباره آمادهسازی سناریوی جدید شیمیایی علیه سوریه/مذاکرات کاری یکصد شرکت اروپایی با طرف های ایرانی در آینده نزدیک
همچنین راههای مصون نگه داشن نتایج انتخابات از تقلب مورد بحث قرار گرفت.
روز پنجشنبه دادگاه اتحادیه عراق، به درخواست فواد معصوم رئیس جمهور عراق به بررسی اعتراض های حزب دموکرات کردستان به انتخابات اخیر خواهد پرداخت.
نمایش ضدایرانی مضحک نتانیاهو این بار در کنفرانس امنیت سایبری
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، روز چهارشنبه از تمام دولتهای جهان خواست تا به ارتش امنیت سایبری بپیوندند.
وی که در جریان برگزاری همایش امنیت سایبری در دانشگاه تل آویو سخن میگفت، به تمام دولت های جهان هشدار داد، اگر در پیوستن به این نیرو تعلل کنند، حملات سایبری به زودی به تهدیدی علیه پروازهای هواپیماهای نظامی و غیرنظامی بدل خواهد شد.
به نقل از یورونیوز، نتانیاهو همچنین مقوله امنیت سایبری را دارای فرصتهای کسب و کار قابل توجهی دانست و خبر داد که اسرائیل موفق شده تاکنون 20 درصد از سهم مجموع سرمایه گذاریهای جهانی در این حوزه را به خود اختصاص دهد.
نخست وزیر رژیم صهیونیستی تأکید کرد، در دنیایی که به سرعت در حال پیشرفت است، خطوط هوایی مسافربری و نظامی همواره در معرض تهدیدهای روزافزون سایبری قرار خواهند داشت.
نمایش ضدایرانی مضحک نتانیاهو این بار در کنفرانس امنیت سایبری/هشدار روسیه درباره آمادهسازی سناریوی جدید شیمیایی علیه سوریه/مذاکرات کاری یکصد شرکت اروپایی با طرف های ایرانی در آینده نزدیک
با وجود این که حملههای سایبری از طریق مرکزی واقع در شهر جنوبی بئر شبع به طور مدام توسط نیروهای امنتی سایبری اسرائیل رصد میشود، نتانیاهو تصریح کرد که این مرکز راهحل قابل اتکا و نهایی برای آسودگی خاطر از تهدیدهای سایبری محسوب نمیشود.
بنابراین، او به تمامی دولتهای جهان پیشنهاد کرد، برای مقابله با تهدیدهای سایبری تروریستها و خرابکاران که به زعم او آزمون پیش روی تمدن ما محسوب میشود، نیروهای دفاعی خود را با هم متحد کنند.
همزمان با این که سخنرانی نتانیاهو به این قسمت خود رسید، ناگهان چراغهای هشدار سالن سخنرانی شروع به روشن و خاموش شدن کرد و صدای دومی اعلام کرد که در پی حمله سایبری یک گروه ایرانی حساب بانکی تمام حضار در سالن مسدود شده و اطلاعات شخصی آنها با دشمنان آنها به اشتراک گذاشته شده است.
وی سپس گفت که صادرات سایبری اسرائیل در سال گذشته میلادی 3.8 میلیارد دلار بوده است.
واکنش نوری مالکی به حمله به حشد شعبی در سوریه
نوری مالکی، معاون رئیس جمهور و رئیس ائتلاف دولت قانون در بیانیهای مطبوعاتی اسرائیل را به دست داشتن در این حمله متهم کرده و گفت، این حمله در راستای تعدیهایی که علیه حشد شعبی در مرزهای عراق و سوریه با هدف تحمیل معادلات جدید و احیای گروه تروریستی داعش صورت میگیرد، انجام شد.
نوری مالکی با بیان اینکه این حمله بر روحیه نیروهای حشد شعبی تاثیر نخواهد گذاشت، نسبت به تکرار چنین روشهای احمقانهای که به تنشهای بسیار و خطرناکی در سطح منطقه میانجامد، هشدار داد.
آنطور که فعالان سوری اعلام کردهاند، در این حمله دست کم ۵۲ تن کشته شدند. حشد شعبی عراق نیز اعلام کرد که ۲۲ تن از نیروهایش در این حمله جان باختند.
پنتاگون این مسأله را تکذیب کرده است که نیروی هوایی آمریکا یا ائتلاف بین المللی حملاتی به این منطقه داشته باشند. یک مسئول آمریکایی نیز در مصاحبه با سی. ان. ان گفته که اسرائیل مسئول این حمله است.
هشدار روسیه درباره آمادهسازی سناریوی جدید شیمیایی علیه سوریه
روز چهارشنبه، وزارت خارجه روسیه درباره طرح حمله شیمیایی در سوریه با هدف ضربه زدن به دولت این کشور هشدار داد.
«ماریا زاخاروفا»، سخنگوی وزارت خارجه روسیه گفت: «تدارکاتی با هدف تحریکات جدیدی برای انجام حملات شیمیایی در سوریه وجود دارد؛ میخواهند دمشق را دوباره متهم به [استفاده از سلاح شیمیایی] کنند».
او افزود: «بعد از دور جدید، انتظار داریم بار دیگر ادعاهایی در ارتباط با استفاده سلاحهای شیمیایی علیه غیر نظامیان از سوی مقامات سوریه مطرح شود».
به گزارش خبرگزرای «نووستی»، سخنگوی وزارت خارجه روسیه با بیان اینکه این گونه اقدامات درخواستی بوده و هزینه آن نیز پرداخت شده است، تصریح کرد: «ما پیشاپیش احتمال وقوع این گونه حملات را گوشزد میدهیم تا جلوی آنها گرفته شود».
کشورهای غربی و در رأس آنها آمریکا طی یک سال گذشته، دمشق را به استفاده از سلاحهای شیمیایی علیه شهروندان خود در «خان شیخون» و «غوطه شرقی دمشق» متهم کرده و براساس این گونه ادعاهای واهی و اثبات نشده، پایگاههای هوایی و مواضع ارتش سوریه را هدف قرار دادند.
وزارت دفاع روسیه یک هفته پیش از حادثه حمله شیمیایی مشکوک در غوطه شرقی که سه کشور آمریکا، فرانسه و آمریکا به دنبال آن مشترکا حملات محدودی علیه مواضع سوریه انجام دادند، درباره سناریو مخالفان سوری در رابطه با حملات شیمیایی هشدار داده بود.
مذاکرات کاری یکصد شرکت اروپایی با طرف های ایرانی در آینده نزدیک
علی اکبر صالحی، معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان انرژی اتمی ایران در ادامه سفر خود به نروژ با خانم هلگا اشمید دبیرکل سرویس اقدام خارجی اتحادیه اروپا دیدار و گفت وگو کرد.
صالحی در این ملاقات با تأکید بر اهمیت درک چندصدایی در جمهوری اسلامی ایران توافق برجام را موضوعی جدی در مباحث سیاسی کشور عنوان و بر رفع انتظارات از این توافق تأکید کرد.
رئیس سازمان انرژی اتمی افزود: برای حفظ برجام، نیازمند برآورده شدن انتظارات و نیازها و رفع عملی و دائمی تحریمهای ظالمانه هستیم و امکان پایبندی به تعهدات برجام همزمان با تداوم تحریمها به هیچ عنوان مورد قبول جمهوری اسلامی ایران نخواهد بود.
وی افزود: اروپا تاکنون گام های خوبی در جهت حفظ برجام برداشته، اما در شرایط کنونی باید بر نتایج عملی سیاست های اعلامی از سوی اتحادیه اروپا تمرکز کرد.
خانم هلگا اشمید در پاسخ تأکید کرد: اروپا مصمم تر از همیشه درصدد حفظ برجام خواهد بود و با ایجاد مکانیسم های ویژه جهت رسیدن به این هدف تلاش خواهد کرد.
اشمید به ابتکار گفتمان سیاسی صنایع که دربرگیرنده مذاکرات تجاری شرکت های کوچک و متوسط در سطح اتحادیه اروپا با ایران است اشاره کرد و اظهار داشت که قرار است به زودی صد شرکت وارد مذاکرات کاری با طرف های ایرانی شوند و با توجه به اینکه بیش از 60 درصد صنایع اروپا در این سطح فعالیت دارند، انتظار می رود چارچوب مناسبی برای همکاری با حمایت و مشارکت مستقیم اتحادیه اروپا بوجود آید.
وی همچنین درخصوص ساز و کارهای مالی و بانکی مورد نیاز نیز به تشریح آخرین وضعیت موجود پرداخت و اتحادیه اروپا را متعهد به یافتن راه حل مناسب برای برقراری روابط تجاری و مالی با ایران خواند.
تلاش ارتش سوریه برای آزادسازی مناطق جنوب
ارتش سوریه طی سه روز اخیر مواضع عناصر مسلح در منطقهِ واقع در مرزهای بین سه استان جنوبی را با آتش توپخانهای و موشکی هدف قرار داده است که شدیدترین این حملات در ریف قنیطره صورت گرفت بدون اینکه نیروهای نخبهِ اعزام شده به منطقه دست به تحرکات نظامی بزنند.
ارتش سوریه به دنبال آزادسازی مناطق جنوب
ارتش سوریه همچنان به اعزام تجهیزاتش به جنوب کشور ادامه میدهد؛ جاییکه احتمالاتی درباره اقدام سیاسی «آشتیجویانه» و اقدامات نظامی مطرح میشود. اقدام نظامی احتمالی که حجم تجهیزات ارسالی ارتش، نشان از گستردگی آن میدهد، در چندین مرحله و محور انجام خواهد شد. این منطقه ممکن است یک جنگ نظامی را شاهد باشد که بدون شک پیامدهای خطیری خواهد داشت، ولی قدر مسلم آن است که نبرد سیاسی مرموز و پیچیده اکنون و همزمان با مانعتراشیهای صهیونیستی_ آمریکایی در مسیر تلاشهای روسیه برای حل این بحران در اوج خود قرار دارد؛ تنشها بین بازیگران بینالمللی به سطح بیسابقهای رسیده است. آیا کفه اقدام سیاسی «آشتیجویانه» اولویت پیدا میکند یا اینکه نبرد آغاز خواهد شد؟
ارتش سوریه طی سه روز اخیر مواضع گروههای مسلح در این منطقهِ واقع در مرزهای بین سه استان جنوبی را با آتش توپخانهای و موشکی هدف قرار داده است که شدیدترین این حملات در ریف قنیطره صورت گرفت بدون اینکه نیروهای نخبهِ اعزام شده به منطقه دست به تحرکات نظامی بزنند. همزمان با تعامل سیاسی با پرونده این منطقه، واشنگتن نگرانی خود را نسبت به عملیات نظامی آتی ارتش سوریه اعلام کرده است؛ افزون بر این، رسانههای دشمن صهیونیست از سفر «ولادیمر ایانوسکفی» فرمانده پلیس نظامی روسیه مستقر در منطقه کاهش تنش در جنوب سوریه، به تلآویو خبر میدهند که با هدف انجام مذاکرات با افسران ارتش دشمن انجام شده است. تمامی این تحولات، صحنه جنوب سوریه، در سایه حتمی بودن تحرکات ارتش سوریه و سناریوهای سیاسی احتمالی، مهآلود شده است.
یک منبع سیاسی سوری که ناظر بر اوضاع در جنوب سوریه است، در گفت وگو با پایگاه خبری «العهد» لبنان، از احتمالاتی که ممکن است طی روزها آتی این منطقه شاهد آن باشد، سخن گفت. این منبع تأکید کرد: «انجام عملیات نظامی گسترده، که منجر به وقوع درگیریهای منطقهای در مقیاس بزرگ میشود، به مصلحت هیچیک از طرفین نیست. دشمن صهیونیستی کاملا از جدی بودن خطرات این وضعیت و پیامدهای این مساله، که هرگز در چارچوب ارزیابیها و محاسبات این رژیم نخواهد بود، آگاه است. از سوی دیگر، با توجه به اینکه دشمن اسرائیل به خوبی آگاه است، بازپسگیری دو منطقه یعنی ادلب و درعا از سوی دولت سوریه آغاز واقعی برای پایان جنگ در سوریه خواهد بود؛ لذا توافق با هر سناریویی از سوی آمریکا و دشمن صهیونیستی به تاخیر میافتد.
منبع مذکور تصریح کرد: موضوعی که پرونده جنوب را پیچیده میکند ارتباط آن با پرونده حضور آمریکا در منطقه «التنف» است که تلاش میکند با گسیل کردن تروریستها به این منطقه برای آغاز حملات به ارتش سوریه، دولت سوریه را تحت فشار قرار دهد با علم به اینکه ماندن در التنف به مصلحت آمریکاییها نیست.
این منبع در ادامه افزود، انجام عملیات نظامی در جنوب سناریویی بسیار حتمی است و پیشتر در برخی مناطق سوریه اتفاق افتاده است، ولی چنین عملیاتی در جنوب، با توجه به تماس مستقیم با دشمن صهیونیست و نیز با اردن، تا حدودی متفاوت از سایر مناطق است؛ بنابراین صحنه این منطقه بسیار پیچیده به نظر میرسد.
روسیه، متحد سوریه، نقش میانجیگرانه ایفا میکند و وارد گفت وگوهای بسیار پیچیده با محور دشمنِ سوریه میشود. سفر رئیس پلیس نظامی روسیه در جنوب سوریه به اراضی اشغالی، طبق رسانههای دشمن صهیونیست، در چارچوب این رایزنیها انجام میشود. زمانیکه این میانجیگری به پایان برسد و روسیه از آن عقبنشینی کند آغاز عملیات نظامی ارتش سوریه علیه گروههای تروریستی مورد حمایت رژیم صهیونیستی امری حتمی خواهد بود. ولی به نظر میرسد این رایزنیها تاکنون ادامه یافته است.
به گفته منبع مذکور، روسها مجدانه تلاش میکنند تا راهحلی مسالمتآمیز ایجاد کنند و به رغم اینکه منطقه جنوبی به روی تمامی احتمالات باز است، میتوان روی تلاشهای روسیه به منظور جلوگیری از ایجاد پیچیدگیهای جدید، که به اقدام نظامی منجر خواهد شد، حساب باز کرد.
وزیر امور خارجه ایران در مقالهای در پاسخ به همتای آمریکایی خود نوشت: دولتی که برجام را زیر پای گذاشته، چگونه میتواند توقع داشته باشد که دوباره با آن دولت مذاکره شود؟
به گزارش «تابناک»؛ محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران در پاسخ به اظهارات و شروط وزیر خارجه آمریکا برای جمهوری اسلامی ایران مقالهای را با نام «سیاست خارجی آمریکا در بحران» نوشته که متن کامل آن به شرح زیر است:
باسمه تعالی
«سیاست خارجی آمریکا در بحران»
دکتر محمدجواد ظریف
برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در مورد برنامه هسته ای ایران پس از توافقنامه مشارکت تجاری در حوزه اقیانوس آرام و معاهده آب و هوایی پاریس، سومین توافق بین المللی است که دولت امریکا از آن خارج شده است. این دولت با اقدامات خود همچنین بسیاری از توافقات دیگر مانند نفتا، نظام تجارت آزاد و بخش هایی از سیستم ملل متحد را به مخاطره انداخته و لطمه بزرگی به چندجانبه گرایی و دورنمای حل اختلافات از طرق دیپلماتیک زده است.
خروج آمریکا از برجام و بازگرداندن یکجانبه و غیرقانونی تحریم های هسته ای[1] در 18 اردیبهشت 1397 حتی برخلاف نظر مردم آمریکا[2]، در واقع نقطه اوج بدعهدی ها و نقض مکرر این توافق توسط دولت آمریکا بود، درحالی که آژانس بین المللی انرژی به عنوان تنها نهاد تخصصی ذیصلاح بین المللی به طور مکرر پایبندی جمهوری اسلامی ایران به تعهدات اش وفق برجام را تائید نموده است.[3] تصمیم آمریکا با اعتراض جامعه بین المللی و حتی شرکای نزدیک این کشور همانند اتحادیه اروپا[4]، انگلیس[5]، فرانسه[6] و آلمان مواجه شد.
وزیرخارجه جدید امریکا نیز در تاریخ 31 اردیبهشت 1397 در سخنانی بیاساس، توهین آمیز و مداخله گرانه، خواسته ها و تهدیداتی را در ارتباط با ایران مطرح کرد[7] که در تعارض آشکار با هنجارهای شناخته شده بین المللی و در مغایرت کامل با حقوق بین الملل و رفتار متمدنانه است. این سخنرانی قبل از هر چیز واکنشی انفعالی از جانب دولت آمریکا در برابر مخالفت یکپارچه جامعه بین المللی با تلاش واشنگتن برای نابودی برجام و انزوای ناشی از آن بود. آقای پامپئو در این سخنرانی در واقع کوشید تا اقدام آمریکا به خروج از توافق چند جانبه برجام را توجیه و اذهان عمومی بین المللی را از این اقدام غیرقانونی و نقض قطعنامه 2231 شورای امنیت ملل متحد[8] که متن آن توسط دولت امریکا پیشنهاد و به اتفاق آرا تصویب شده بود، منحرف کند. بهویژه پیش شرط های 12 گانه مطرح شده در این سخنرانی از آن جهت مضحک بود که آمریکا خود به خاطر تکروی و تلاش در جهت تضعیف چندجانبه گرایی در انزوا قرار گرفته است. بی دلیل نبود که این سخنرانی و سخنرانی رئیس جمهوری امریکا با برخورد منفی و بی اعتنایی جامعه بین المللی حتی دوستان آمریکا مواجه شد و تنها معدودی از اقمار آمریکا در منطقه ما از آن حمایت کردند.[9]
تردید دارم که اگر وزیرخارجه امریکا اندک اطلاعاتی در مورد تاریخ و فرهنگ ایران و مبارزات تاریخی مردم ایران برای استقلال و آزادی داشت و می دانست که برخلاف برخی از متحدین منطقهای آمریکا، نظام سیاسی ایران نظامی مبتنی بر یک انقلاب مردمی و خواست و اراده مردم است، چنین سخنانی را بر زبان می راند. او باید دریابد که یکی از آرمانهای بزرگ مردم ایران پایان دادن به مداخلات بیگانگان در ایران بوده است که طی 25 سال پس از کودتای 1332 به اوج خود رسیده بود. او باید بداند که مردم ایران در طول چهار دهه گذشته در مقابل تجاوزها و فشارهای گوناگون امریکا، از جمله تلاش برای کودتا و مداخله نظامی، حمایت از متجاوز در جنگ تحمیلی و اعمال تحریمهای یک جانبه و تعمیم فراملی آنها و حتی سرنگونی یک هواپیمای مسافری ایرانی و …، سرافرازانه ایستاده اند. مردم ایران هیچگاه این واقعیات را فراموش نمیکنند.
بزرگترین پشتوانه نظام سیاسی ایران مردم آزاده و صلح طلب آن است؛ مردمی که ضمن پذیرش تعامل سازنده با دنیا بر اساس احترام متقابل، آماده مقاومت در برابر زورگویی و زیادهخواهی و دفاع یک صدا و یکپارچه از استقلال و سربلندی خود هستند. تاریخ گواه است که مهاجمین به این سرزمین کهن و متمدن همگی همچون صدام و حامیانش به سرنوشت ذلت باری دچار شدند، و ایران همچنان سربلند و سرافراز و امیدوار به آینده روشن خود به راهش ادامه داده است.
متأسفانه، در یک سال ونیم گذشته سیاست خارجی امریکا – البته اگر سیاستی وجود داشته باشد[10]- ازجمله سیاست این کشور در قبال جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر انگارههای بیپایه و اوهام بوده است. ضمن رد اتهامات بیپایه و مستمر رییسجمهور و وزیر امور خارجه آمریکا، که مداخله آشکار در امور داخلی ایران و تهدید غیرقانونی یک عضو ملل متحد در مغایرت آشکار با تعهدات بینالمللی آمریکا مطابق منشور ملل متحد، عهدنامه 1334[11] و بیانیه الجزایر 1359[12] است، توجه سردمداران دولت ایالات متحده آمریکا را به برخی جنبه های سیاست خارجی آن دولت که برای تمامی جامعه جهانی خسارت بار است، جلب میکنم:
رفتار و تصمیمات دفعتی و بیمنطق رئیس جمهور آمریکا و تلاش اطرافیان او برای یافتن توجیهات و بهانه هایی برای قانع کردن مخاطبان داخلی و خارجی متاسفانه به وجه بارز روند تصمیم گیری در واشنگتن طی 17 ماه گذشته تبدیل شده است. این گونه تصمیم گیریها و توضیحات نسنجیده و عجولانه برای توجیه آنها معمولا موجب تناقضگویی و اقدامات متضاد میشود. به عنوان مثال، آقای پامپئو یکبار در جلسه استماع کنگره – درحالی که هنوز رئیس سازمان سیا بود- در پاسخ به پرسش نمایندگان مؤکدا گفت: «ایران برجام را نقض نکرده است»[13] اما پس از تصمیم رئیس جمهوری امریکا به خروج از برجام، در سخنرانی 31 اردیبهشت ، بر خلاف گفته پیشین خود و نظرات تخصصی آژانس بین المللی انرژی هستهای اظهارداشت که، «ایران برجام را نقض کرده است.» [14]
اغراق نیست اگر گفته شود که ابعادی از سیاست خارجی آمریکا طی این مدت به حراج گذاشته شده است؛ یعنی چیزی بسیار فراتر از لابی گری معمول. به عنوان مثال، تاکنون هرگز سابقه نداشته که یک رئیس جمهور آمریکا کشوری را که در طول مبارزات انتخاباتی بارها “فناتیک و حامی تروریست” خوانده بود[15]، به عنوان مقصد اولین سفر خارجی خود برگزیند[16] و یا علنا ابعادی از سیاست خارجی آمریکا را مشروط و موکول به خرید سلاح و دیگر اقلام توسط این یا آن کشور نماید[17]. حتی برخی گزارشها نشان میدهد که در مواردی منافع صرفا مادی و غالبا نامشروع مبنای عمل سیاست خارجی آمریکا قرار گرفته است[18].
بی اعتنایی به قوانین و مقررات بینالمللی و تلاش برای تخریب هرگونه قانونمندی در نظام بینالمللی یکی دیگر از وجوه بارز سیاست خارجی دولت کنونی آمریکا است. تا آنجا که حتی مطابق گزارشهای خبری، نمایندگان آمریکا در جریان مذاکره بر سر بیانیه نشست گروه 7 در کانادا، با ذکر عبارتی مبنی بر لزوم اعتلای “نظم بینالمللی مبتنی بر قانون” مخالفت کرده بودند. [19] دولت ترامپ این رویه مخرب خود را با نفی اصل بنیادی “وفا به عهد” آغاز کرد. خروج آمریکا از شماری از توافقات بینالمللی و به مخاطره انداختن شماری دیگر از آنها، و اقداماتی که بر علیه سازمانهای بینالمللی در دست انجام دارد، نمونههایی از اقدامات مخربی است که تا کنون توسط آن دولت انجام شده و متاسفانه دورنمای نظم بینالمللی را تیره کرده است. بدیهی است ادامه چنین سیاستهایی می تواند ثبات جامعه بینالمللی را به خطر بیاندازد و دولت آمریکا را در وضعیت یک “یاغی بینالمللی” [20]قرار دهد.
