منبع تحقیق درمورد اعراب و اسرائیل
گرفت که علیرغم عدم دخالت نیروهای آمریکایی در این جنگ بیش از 2 تا 4 هزار نفر و عمدتاً از مسلمانان نواحی بیروت از میان رفتند.
مبحث سوم: دوران فواد شهاب 64-1958

اینجا فقط تکه های از پایان نامه به صورت رندم (تصادفی) درج می شود که هنگام انتقال از فایل ورد ممکن است باعث به هم ریختگی شود و یا عکس ها ، نمودار ها و جداول درج نشوندبرای دانلود متن کامل پایان نامه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه ، پروپوزال ،سمینار مقطع کارشناسی ، ارشد و دکتری در موضوعات مختلف با فرمت ورد می توانید به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.
رشته حقوق همه گرایش ها : عمومی ، جزا و جرم شناسی ، بین الملل،خصوصی…
در این سایت مجموعه بسیار بزرگی از مقالات و پایان نامه ها با منابع و ماخذ کامل درج شده که قسمتی از آنها به صورت رایگان و بقیه برای فروش و دانلود درج شده اند
پس از بحران سال 1958 پارلمان ژنرال فواد شهاب را که فرمانده ارتش لبنان بود، به ریاست جمهوری برگزید تا شاید بتواند اوضاع را کنترل کند شهاب دست به اصلاح قانون انتخابات زد تعداد نمایندگان مجلس را افزایش داد و بر برابری مسلمانان با مسیحیان در دولت تاکید داشت. دوران شهاب دوران نسبی رونق اقتصادی و نیز ایجاد نوعی همدلی میان فرقههای لبنان بود وی به کارهای زیر بنایی اقتصادی پرداخت و از آمریکا خواست که نیروهای خود را از لبنان خارج کند.
مبحث چهارم: دوران مشارل حلو 70-1964
در سال 1964 شارل حلو به عنوان رئیس جمهور برگزیده شد در این زمان وقوع جنگ 1967 میان اعراب و اسرائیل اوضاع داخلی لبنان را دچار نابسامانی کرد.
این نابسامانیها عمدتاً به خاطر حضور چریکها فلسطینی در جنوب لبنان و استفاده از خاک لبنان جهت حمله به اسرائیل بود.
در این زمان مسیحیان خواستار حفظ امنیت و استقلال لبنان بودند در حالیکه مسلمانان بیشتر طرفدار حمایت شدید از چریکهای فلسطینی و آرمان فلسطین بودند. در همین حال اسرائیل نیز به جبران حملاتی که از جنوب لبنان به این کشور انجام میشد دست به حملات تلافی جویانهای علیه لبنان میزد و این مسئله نابسمانی اوضاع سیاسی را در لبنان بیشتر نمود. سرانجام در سال 1969 ارتش لبنان ناچار به درگیری با چریکهای فلسطینی شد و همین امر تظاهرات گسترده مسلمانان را در حمایت از چریکهای فلسطینی در پی داشت.
مبحث پنجم: دوران سلیمان فرنجیه 76-1970
در سال 1970 سلیمان فرنجیه به ریاست جمهوری انتخاب شد. در این دوران مهاجرت گسترده چریکهای فلسطینی از اردن به لبنان اوضاع لبنان را بسیار آشفته نمود و اختلاف میان مسیحیان و مسلمانان لبنان روز به روز افزایش مییافت.
مسلمان در سال 1971 تظاهرات گستردهای در حمایت از فلسطینیها برپا کردند که منجر به افزایش تنش موجود گشت. در سال 1972 انتخابات پارلمان به خشونت کشیده شده و پس از آن در همان سال به دلیل “حمله کماندوهای اسرائیلی به بیروت و کشتن سه رهبر برجسته گروه الفتح نخستوزیر لبنان صائب سلام به دلیل عدم دخالت ارتش در این موضوع کنارهگیری کرد.” در این دوران جامعه شیعیان لبنان کم کم درحال متشکلتر شدن و سیاسی شدن بودند.
گفتار چهارم:دوران جنگ داخلی
در این دوران بیثباتی سیاسی در لبنان به اوج خود رسید.خشونت میان فرقهها و گروههای مختلف باعث تداوم این بیثباتی بود و در این میان حضور چریکهای فلسطینی از طرفی و حمله اسرائیل به خاک لبنان و اشتغال جنوب لبنان در سال 1982 توسط ارتش اسرائیل مزید بر علت بود. اختلاف بر سر حمایت از چریکهای لبنانی و یا حمایت از استقلال لبنان و مقابله با چریکهای لبنانی ازجمله مهمترین عوامل اختلاف میان مسیحیان و مسلمانان بود. نهایتاً در سال 1989 اتحادیه عرب در جریان اجلاس سران کشورهای عرب، یک کمیته عالی مربوط به لبنان تشکیل داد و به وی اختیار داد تا راهحلی برای رفع مشکل جنگ داخلی در لبنان بیابد. و سرانجام به دنبال یک آتشبس 7 ماهه نمایندگان و گروههای مختلف لبنان در طائف جمع شده و بر سر یک آشتی ملی به توافق رسیدند پارلمان لبنان این قرارداد را تصویب نمود و رنه معوض را به ریاست جمهوری انتخاب کرد. لیکن میشل عون که پیش از این به عنوان نخستوزیر موقت منصوب شده بود تصمیمات قرارداد طائف و انتخاب رنه معوض را به مقام ریاست جمهوری نپذیرفت و همچنین اقدام به منحل نمودن پارلمان کرد.
” رنه معوض در 22 نوامبر 1989 در استریک انفجار بمب در اتوبوس هنگام بازگشت از مراسم جشن استقلال لبنان کشته شد.” پارلمان فوراً تشکیل جلسه داد و الیاس هراوی را به عنوان رئیس جمهور انتخاب نمود. پس از آن با حمله نظامی نیروهای مشیل عون به شرق بیروت جهت بیرون راندن نیروهای مسلمان از این ناحیه مسیحی نشین جنگ سختی چند روزهای در گرفت که در پی آن “9 نفر کشته و بیش از 3000 نفر زخمی شدند”
سرانجام پارلمان در سال 1990 به اصلاح قانون اساسی پرداخت و با افزایش تعداد کرسیهای مجلس، مسیحیان و مسلمانان را از کرسیهای برابر بهرهمند نمود.
مشیل عون ناچار به کنارهگیری گشت و در سالهای 1991 و 1992 آرامش نسبی در لبنان برقرار شد.
گفتار پنجم: دوران پس از جنگ
پس از اتمام دوران ریاست جمهوری الیاس هراوی، درخواست رفیق حریری (نخست وزیر وقت) برای تمدید دوران ریاست جمهوری منجر به بروز اختلاف میان نخبگان سیاسی گشت. ولی علیرغم مخالفتهایی که ابراز شد دوران ریاست جمهوری هراوی تا 3 سال دیگر تمدید شد. در این دوران به دلیل تداوم حملات حزبالله به اسرائیل و در مقابل حملات تلاف جویانه ارتش اسرائیل به لبنان بحرانهایی برای دولت ایجاد گشت. لیکن به دلیل افزایش محبوبیت حزبالله و گروههای متحد با وی در انتخاب 1996 ائتلاف حزبالله و جنبش آمل توانست تمام کرسیهای جنوب لبنان را از آن خود کند این مسئله نشان دهنده میزان گسترش اقتدار حزبالله در جامعه لبنان بود.
از سالهای 1997 به بعد درگیری میان اسرائیل و حزبالله گسترش یافت. و به دنبال آن بحث خروج نیروهای اسرائیل از جنوب لبنان افزایش یافت و “سرانجام در ژوئن سال 2000 واحدهای ارتش اسرائیل از جنوب لبنان بیرون رفتند.”
از مهمترین وقایعی که پس از خروج نیروهای اسرائیل از جنوب لبنان اتفاق افتاد ترور رفیق حریری نخست وزیر وقت لبنان در سال 2005 بود. از طرفی خود این واقعه باعث ایجاد بحران سیاسی گشت و از طرف دیگر برگزاری دادگاه رسیدگی به عوامل ترور رفیق حریری باز
تابهای سیاسی گستردهای را در میان نخبگان سیاسی لبنان به همراه داشت. ازجمله پس از مطرح شدن نام 5 عضو حزبالله در دست داشتن در ترور رفیق حریری واکنشهای مختلفی را به دنبال داشت ازجمله اینکه سمیر جسر از نمایندگان نزدیک به سعد حریری اعلام کرد که “حزبالله در عملیات ترور رفیق حریری دست نداشته است.”
همچنین باتوجه به شرایط بحرانی لبنان و نیز ازطرفی محبوبیت حزبالله در جنوب لبنان و از طرف دیگر مسلح بودن این گروه ،نخست وزیر وقت لبنان نجیب میقاتی نیز اعلام کرد که “حزبالله در ترور حریری بیگناه است “ تا شاید بتواند فضا را کمی آرام کند.
فصل ششم: نتیجه فرقهگرایی در لبنان
بررسی تاریخ لبنان از دوران باستان تاکنون نشان میدهد که لبنان هیچ زمان نتوانسته از استقلال کامل برخوردار باشد و همواره یا به دلیل دخالت بیگانگان و یا به دلیل مشکلات قومی و مذهبی دچار بحران بوده است. از مهمترین عوامل ایجاد این شرایط به دو نکته میتوان اشاره نمود. یکی شرایط جغرافیایی و موقعیت استراتژیک لبنان و دیگری وجود فرقهها و گروههای مختلف قومی و مذهبی در لبنان میباشد. بررسی شرایط لبنان پس از استقلال نشان میدهد که از سالهای 1940 تا 1970 میلادی نوعی ثبات نسبی در لبنان حاکم بوده است و هر چند در مقاطعی اختلافاتی میان گروههای قومی شکل گرفته، لیکن بهطور کلی جامعه لبنان در این سالها از یک رونق و ثبات سیاسی اقتصادی بهرهمند شده بوده است. لیکن تجربه جنگ داخلی اختلافات قومی و گروهی همچون آتش زیر خاکستری بوده که به جرقهای جهت شعلهور شدن نیاز داشته است.
هرچند که عوامل خارجی ازجمله مشکلات ناشی از جنگ اعراب و اسرائیل، فلسطین و اسرائیل و حضور چریکها فلسطینی در لبنان را نیز نمیتوان نادیده گرفت. لذا آنچه نهایتاً از تجربه فرقهگرایی در لبنان به چشم میخورد ایجاد بیثباتی سیاسی، عدم امکان انسجام و وحدت ملی و امکان دخالت هرچه بیشتر بیگانگان در امور داخلی با تحریک گروهها و فرقههای مختلف میباشد.
باتوجه به اینکه لبنان از لحاظ معادن طلا رتبه 2 در خاورمیانه را داشته است. و نیز از موقعیت مناسبی جهت شکوفایی اقتصادی برخوردار میباشد. لذا تأثیر عامل گروهبندی مذهبی و طائفهای در این کشور به خوبی نمایان میشود.هرچند توزیع قدرت بین طوایف و فرقههاى لبنان و جنجالهاى شدید سیاسى احزاب و گروههاى اجتماعى، چشماندازى اینکه دولتى لائیک(که در آن هویت مذهبى نادیده گرفته شود شود)در این کشور روى کار آید را با حقایق تاریخى و اجتماعى و موقعیت جغرافیایى لبنان در تباین قرار می دهد . تعدادى از مارونىها هنوز موافق تجزیه کشور و استقرار دولتى از خود بودند و آن را تنها روزنه امید براى ثبات و آرامش در این سرزمین تلقى مىکردند ولى اکثر مسیحیان با چنین تفکرى مخالف بودند چون چنین دولتى به بیگانگان روى مىآورد، متحد اسرائیل مىشود و مورد تحریم جهان عرب قرار خواهد گرفت، زیرا لبنان درآمد خود را مدیون موقعیتى مىداند که به عنوان مرکز بازرگانى و بانکدارى منطقهاى کسب کرده، و از دستدادن سرمایهگذارى کشورهاى اسلامى و عربى خاورمیانه مىتواند برایش ویرانکننده باشد . مسلمانان عرب نیز با تجزیه مخالف بودند . از نظر سایر مسیحیان نیز این حرکت غیراصولى مردود مىباشد، هم به این دلیل که هویت ملى آنان از طریق زبان و فرهنگ عربى مشخص مىشود و هم به این خاطر که تاسیس یک دولت مسیحى امکان دارد موقعیت آنها را ناپایدار و متزلزل سازد، مسایل جغرافیایى و استراتژیکى لبنان هم به اثر تجزیه، دورنمائى خوفناک و آشفته دارد
بخش سوم:الگوی توزیع قدرت در عراق
فصل اول :سیر تاریخی نظام سیاسی در عراق
گفتار اول :مقدمه ای بر تاریخ عراق
مبحث اول: سرزمین و مردم
عراق در شمال غربی خلیج فارس قرار گرفته است و با شش کشور ایران ، ترکیه ،سوریه ، اردن هاشمی، عربستان سعودی و کویت مرز مشترک دارد.مساحت عراق 437572 کیلومتر مربع است . در قسمت غرب کویت و جنوب عراق و در مرز دو کشور عراق و عربستان سعودی یک منطقه بی طرف به مساحت 7044 کیلومتر مربع وجود دارد. این منطقه بی طرف در ماه می 1922 پس از مذاکرات بین ابن سعود پادشاه عربستان و کمیسر عالی انگلیس در عراق و بر اساس قرارداد محمره به وجود امد. “در تاریخ 2 ژوئیه 1975 عراق و عربستان سعودی قراردادی را امضا کردند که بر اساس ان منطقه ی بی طرف به طور مساوی بین دو کشور تقسیم شد.” بنابراین با احتساب سهم عراق در این منطقه مساحت عراق به رقم 441839 کیلومتر مربع افزایش خواهد یافت.منطقه ی مذکور فاقد هر گونه ذخایر نفتی است و ساکنین دائمی نیز ندارد ولی قبایل و دامداران هر دو کشور ازادانه در ان رفت و امد میکنند. ضمنا این منطقه به طور مشترک اداره میشود.
جمعیت عراق بر اساس براورد سال 2004 تعداد 25374691 نفر است . نرخ رشد جمعیت ان 2/3 درصد و تراکم جمعیتش حدود 52 نفر در کیلومتر مربع می باشد.جمعیت این کشور نا همگون و نا متجانس است. در حدود ربع جمعیت ان کشور غیر عرب است . بزرگترین گروه اقلیت عراق کردها هستند بقیه اقلیتهای این کشور را ایرانیها ، ترکها ، مسیحیان یهودیان و یزیدیها تشکیل میدهند. کردها بیشتر در ارتفاعات شمال و شرق کشور زندگی می کنند و تعداد انان بر اساس براورد سال 2000 به بیش از 5 میلیون نفر بالغ می شد که با توجه به تغییر و تحولات سیاسی اجتماعی عراق و منطقه ی خلیج فارس به طور وسیعی به داخل خاک سوریه ترکیه و ایران مهاجرت کرده اند.
ترکیب نژادی و قومی مردم عراق عبارتند از:7/64 درصد عرب ، 23 درصد کرد ،6/5 درصد ترک ، 6/5 %اسوری ، ارمنی ، ترکمن ، ایرانی و غیره . اعراب عمدتا در بخشهای مرکزی ،غربی و جنوب عراق زندگی میکنند. طبق براورد سال 1990 حدود 74/2 درصد جمعیت عراق شهرنشین هستند. حدوددرصد مردم